خانه سامانه دیدارها و ملاقات ها اخلاق و تشریفات تشریفات در گذر تاریخ کتابخانه آموزش تشریفات نگارخانه درباره ما تماس با ما
.

Content on this page requires a newer version of Adobe Flash Player.

.
آیین سخنرانی- اقتباسی از کتابی به همین نام از دیل کار نگی

به نام حکیم سخن در زبان آفـرین

سخن مایه رشد روح و روان آفرین

 

آئین سخنرانی
تألیف دیل کارنگی*

مقدمه دیل کارنگی در سال 1888 به دنیا آمد. در جوانی به عنوان یک سخنران حرفه ای معروف شد. اولین دوره تدریس سخنرانی خود را در سال 1912 در مدرسه YMCA در خیابان بیست و پنجم نیویورک شروع کرد و به این حرفه ادامه داد. کلاس های سخنرانی او موفقیت عظیمی کسب کرد. برخورد وی با صحبت کردن و سخنرانی در میان جمع، برخورد با هنری که استعداد و توان خاصی می خواهد نبود، بلکه آن را به صورت مهارتی نگاه می کرد که هر انسان هوشمندی در صورتی که اراده کند، می توانست آن را کسب کند. در واقع او به شاگردانش همان مهارتی را می داد که در جستجوی آن بودند و می خواستند مثل او سخنرانی نمایند.

امروزه هم کلاس های دیل کارنگی در سراسر جهان تشکیل می شود و ارزش و اعتبار نظریات او را هزاران زن و مرد از گروه های مختلف سنی و شغل های گوناگون تجربه می کنند. آنها می دانند که با استفاده از شیوه های او می توانند به شکل موثری نحوه بیان خود را اصلاح کنند و با سخنان خود بر دیگران به سبک شگفتی تأثیر گذارند. کتاب "آئین سخنرانی"که دیل کارنگی ابتدا آن را برای تدریس در کلاس هایش به رشته تحریر درآورده بود، ده ها بار چاپ و به زبان های مختلف دنیا از جمله فارسی ترجمه شده است. هر بار که می خواستند کتابش را تجدید چاپ کنند، بار دیگر آن را مرور می کرد تا آموخته ها و تجارب جدید خود را در آن اعمال نماید.

دیل در سال 1955 بدرود حیات گفت و کتاب حاضر را "دوروتی"همسر او پس از مرگش بر اساس آخرین یادداشت ها و نظریات او بازنگری کرده است. اما عنوان کتاب همان است که او در زمان حیاتش برگزیده بود و سعی کرده است که به فلسفه اصلی کار نگی که می گفت "سخن گفتن چیزی بیش از بیان مجموعه ای از کلمات است"وفادار بماند. کار نگی عمیقا اعتقاد داشت آدمی از طریق سخن گفتن، شخصیت انسانی خود را به نمایش می گذارد.

امروزه رضایت شغلی، شخصی و اجتماعی هر کس تا حد زیادی به توانایی او برای ایجاد ارتباط واضح و بی شبهه با همکاران و هموطنانش بستگی دارد تا از این طریق بتواند آرزوها و اعتقادات خود را بیان کند. اکنون که دانش ارتباطات انسانی بیش از پیش اهمیت یافته است، ما نیز بیشتر از قبل به راه های ایجاد ارتباط سالم با دیگران نیاز داریم.

آنچه به دنبال می آید، خلاصه از کتاب آیین سخنران دیل کار نگی است:

  
فصل اول: کسب مهارت های اساسی

1-از تجربه دیگران بهره ببرید و دل وجرات پیدا کنید.

2-هدفتان را پیش روی داشته باشید.

3-پیشاپیش ذهنتان را آماده موفقیت کنید .

4-هیچ فرصتی را برای تمرین از دست ندهید.


1) از تجربه دیگران بهره ببرید و دل و جرأت پیدا کنید.

هیچ انسانی را نمی توان یافت که مادرزاد بتواند در حضور جمع سخنرانی کند. در دوره هایی از تاریخ که ایراد خطابه هنر بسیار ظریفی بود و ارتباط نزدیکی با قوانین فن بیان داشت، خطیب مادرزاد بودن  هم وجود نداشت. اما این هنر در طی زمان تغییرات زیادی کرده و این روزها در میان جمع صحبت کردن، همان سخن گفتن عادی، اما کمی استادانه تر است. دیگر حنجره طلایی و ادا و اطوارهای مخصوص سخنرانان معروف تاریخ برای همیشه از بین رفته است. از سوی دیگر ما هم دوست داریم در جلسات مذاکره، در عبادتگاهها و در رادیو و تلویزیون، حرف های ساده و صاف و بدون ادا بشنویم و احساس کنیم گویندگان با ما سخن می گویند نه برای ما.


2) هدف تان را پیش روی داشته باشید.

ذهن و توجه خود را دقیقا روی اعتماد به نفس و توانایی و قدرتی که یک سخنرانی مؤثر برای شما به همراه می آورد، متمرکز کنید. فکر کنید که آن سخنرانی از نظر اجتماعی چه ارزشی خواهد داشت. چه دوستانی را برای شما به ارمغان خواهد آورد، چقدر به توانایی شما برای خدمت به جامعه و شهر و کشور شما خواهد افزود و چقدر در شغل و کارتان تأثیر خواهد گذاشت و به خصوص اگر قصد ورود به سیاست دارید تا چه میزان شما را برای رهبری و هدایت کاری که در نظر دارید، مساعدت خواهد کرد.

درباره رضایت خاطر و لذتی که ایستادن در مقابل جمع و سخن گفتن مطمئن با آنها و در میان گذاشتن احساسات و افکارتان با شنوندگان در شما پدید می آید، فکر کنید. سایر لذت های زندگی را با حظی که از مفتون کردن یک شنونده صاحب ذوق به وسیله قدرت سخن گفتن خود می برید، مقایسه کنید تا متوجه اهمیت سخنرانی کردن شوید. وقتی که در مقابل جمعی قرار است سخنرانی کنید مجسم کنید و ببینید که دارید با اطمینان کامل، نکته به نکته موضوع را برای آنها روشن می کنید. تمام حواس آنها متوجه شما شما می شود. گرمای تحسین و کف زدن آنها را موقعی که سخنان شما به پایان رسیده است، در تمام وجود خود احساس می کنید. کلماتی حاکی از قدردانی و تشکری را که تک تک آنها به شما طالب فن بیان می گویند، "بشنوید و ببینید موقعی که سخنان تان تمام می شود با چه اشتیاقی شما را تشویق می کنند". در این هنر، معجزه ای نهفته است که هرگز لذتش را فراموش نخواهید کرد. "ویلیامز جیمز"برجسته ترین استاد روانشناسی هارواد 6 جمله نوشته است که حتماً تأثیر شگرفی بر زندگی شما خواهد داشت:

 اگر بخواهید بهترین بشوید، بهترین خواهید شد. اگر بخواهید ثروتمند باشید، ثروتمند خواهید شد. اگر بخواهید یاد بگیرید، یاد می گیرید. تقریباً در هر موضوعی، علاقه شما به آن موضوع، اسباب نجاتتان خواهد شد. اگر نتیجه برایتان به حد کفایت مهم باشد حتماً به آن می رسید. فقط باید این چیزها را با همه وجودتان آرزو کنید و بخواهید، نه اینکه در یک آن، صدها موضوع ناسازگار را سهل انگارانه و بدون زحمت بخواهید. سخنرانی مؤثر را آموختن، غیر از توانایی برای ایراد خطابه صدها فایده ی دیگر هم برای شما دارد؛ اگر در همه عمرتان هیچ وقت جلوی جمع صحبت نکرده اید، فواید این آموزش مضاعف خواهد شد. اول از همه صحبت در جمع، شاهراهی به سوی اعتماد به نفس است. همین که بتوانید جلوی جمع، محکم روی پاهایتان بایستید و با گروهی از مردم حرف بزنید، تردید نداشته باشید که خواهید توانست با تک تک افراد نیز با اطمینان و اعتماد به نفس بیشتری سخن بگویید.


دکتر "دیوید آلمن"جراح بیمارستان "آتلانتیک سیتی"در مورد تأثیر یادگیری آئین سخنرانی بر سلامت جسم و روان گفته است: این دارو را هیچ داروخانه ای نمی تواند بپیچد. فقط خود انسان ها می توانند آن را بپیچند و هر کس که فکر می کند نمی توان چنین نسخه ای را برای خود بپیچد، سخت در اشتباه است!

پس سعی کنید این توان را در خود ایجاد کنید و بگذارید دیگران اندیشه ذهنی و نیات قلبی شما را بشنوند و ببینند. یاد بگیرید که فکر و عقیده ی خود را برای دیگران، چه در خلوت و چه در جمع آشکار سازید. موقعی که در این کار تلاش می کنید، می بینید که "منِ"درونتان چنان تأثیری بر دیگران می گذارد که هرگز سابقه نداشته است. هر چه بهتر و بیشتر با دیگران سخن می گوئید اعتماد به نفستان تقویت می شود و شخصیت بهتر و مهربان تری پیدا می کنید. این یعنی که از نظر عاطفی هم وضعیت بهتری پیدا کرده اید و هر چه حال اوضاع روانی تان بهتر شود، جسم سالم تری خواهید داشت.

سخن گفتن در مقابل جمع، در دنیای معاصر برای همه ضروری است و زن و مرد و پیر و جوان نمی شناسد. از نظر من منافع آن مختص به یک شغل و یک حرفه نیست. همین قدر می توان گفت که آدم های خوش صحبت، انسان های بزرگی هستند. مهم تر آنکه همانگونه که گفته شد، فواید این توانایی بر سلامت جسمی و روانی انسان تأثیرات شگرف دارد. هر وقت که می توانید با چندین نفر و یا در مقابل یک جمع سخن بگویید، به روشنی می بینید که حال تان بهتر می شود. زیرا سخنران وقتی که می بیند دیگران اطرافش را گرفته اند، احساس می کند که بخشی از آن جمع است و این حسی است که در تنهایی و خلوت دست نمی دهد. این حس، جالب و غریب است، حسی که هیچ دارویی نمی تواند به شما بدهد. پس دومین راهنمایی این است که خودتان را در کاری که الان از انجامش واهمه دارید، موفق تصور کنید و درباره ی فوایدی که از خوب سخن گفتن در مقابل جمع عایدتان می شود با دقت بیندیشید. به گفته ویلیام جیمزاگر نتیجه برایتان به حد کفایت مهم باشد، حتماً به آن می رسید.

3) پیشاپیش ذهنتان را آماده موفقیت کنید.

من-دیل کار نگی- مهم ترین درسی را که در زندگی یاد گرفته ام این بود؛ ما همانی هستیم که افکارمان هستند. اگر من بدانم که دارید درباره چه فکر می کنید، خواهم دانست چه کسی هستید، زیرا این افکار شما هستند که شما را می سازند. با تغییر افکارتان، می توانید زندگی تان را تغییر دهید. تصمیم گرفته اید بر اعتماد به نفس خود بیفزایید و ارتباط های مؤثری برقرار سازید. از حالا به بعد، باید افکار منفی را دور بریزید و درباره ی فرصت ها و موفقیت هایی که در این تلاش به دست خواهید آورد، به شکلی مثبت فکر کنید. باید درباره ی فوایدی که از صحبت در مقابل جمع عایدتان می شود، خوش بین باشید. باید پائین ورقه ی هر حرف و عملتان مهر تأیید بزنید و همه ی همّ و غم تان این باشد که به هر شکل ممکن بر این توانایی بیفزایید. بنابراین برای موفقیت در این زمینه شما هم به توانایی ها نیاز دارید که برای هر کار بزرگی ضرورت دارد. مثل علاقه شدید، اشتیاق بی نهایت، مقاومت و پافشاری قابل توجه برای بالا رفتن از کوه های مشکلات، اعتماد به نفس استوار و ایمان عمیق به موفقیت.


4) هیچ فرصتی را برای تمرین از دست ندهید.

هیچ کس نمی تواند سخن گفتن در جمع را بیاموزد مگر اینکه در جمع سخن بگوید، همانطور که هیچ کس شنا کردن را یاد نخواهد کرد مگر آنکه وارد آب شود. شما می توانید هر کتابی که درباره ی سخنرانی و فن بیان نوشته شده است از جمله، این کتاب را بخوانید، اما نخواهید توانست که در جلوی دیگران سخنرانی کنید. اما فرصت سخن گفتن فراوان است. به سازمان های مختلف بپیوندید و هر جا که از شما می خواهند سخنرانی کنید، داوطلب شوید، از جا برخیزید و در مقابل جمع، ابراز وجود کنید. حتی برای بیان چند جمله و یا مدتی کوتاه. در جلسات روی صندلی های عقب ننشینید. صندلی ردیف نخست را انتخاب کنید و اگر فرصت شود، بپا خیزید و حرف بزنید! در هر گروهی که به شما فرصت شرکت فعال و ایراد سخن در جلسات را می دهد، عضو بشوید. نگاهی به پیرامونتان بکنید و ببینید کمتر کار و فعالیت اجتماعی، سیاسی، شغلی و یا حتی ارتباط با همسایه ها هست که در آن لازم نباشد قدم پیش بگذارید و حرف بزنید. هرگز نخواهید دانست چقدر در فن بیان پیشرفت کرده اید مگر اینکه مرتب سخن بگویید. سخنرانی نوعی ماجراجویی است که روح افزون طلب شما را ارضا خواهد کرد. خواهید دید که این ماجرایی است که شما را، چه از درون و چه از بیرون تغییر خواهد داد. شخصیت تأثیرگذارتری در شما رشد می کند و زندگی پُرتر و جالب تری را پیش رو خواهید داشت.

فصل دوم: رشد اعتماد به نفس
هر کس بتواند بر ترس خود غلبه کند و پیروز شود، موفق تر و خوشبخت تر خواهد بود.
1-درباره ی ترس از صحبت در جمع چند واقعیت وجود دارد.
2-به شیوه صحیح آماده شوید.
3-از قبل ذهنتان را آماده موفق شدن کنید .
4-با اعتماد به نفس عمل کنید.


1-درباره ی ترس از صحبت در جمع چهار واقعیت مهم وجود دارد:
واقعیت شماره1: شما تنها کسی نیستید که از صحبت در جمع می ترسید.
واقعیت شماره 2: بخشی از این ترس مفید است!
واقعیت شماره 3:  بسیاری از سخنران های حرفه ای گفته اند: هیچ وقت نتوانستند ترس از صحنه را به کلی کنار بگذارند!
واقعیت شماره ی 4 : علت اصلی ترس شما از صحبت کردن در جمع ساده است. شما به صحبت کردن در جمع عادت نکرده اید.

واقعیت شماره 1:

شما تنها کسی نیستید که از صحبت در جمع می ترسید، تحقیقاتی که در دانشگاهها انجام شده است نشان می دهند که 80 تا 90 درصد کسانی که در کلاس های سخنرانی شرکت می کنند، در آغاز از حضور در صحنه و صحبت جلوی جمع می ترسیدند و این میزان در بزرگسالان تقریباً صد در صد است.
واقعیت شماره 2:

بخشی از این ترس مفید است!

این شیوه ای است که طبیعت ابداع می کند تا ما را برای تلاش های غیر عادی در محیط زندگی مان آماده سازد. بنابراین وقتی می بینید ضربان قلبتان بالا رفته و یا نفستان سریع شده است نترسید. بدن شما که همیشه در مقابل محرکات خارجی، هوشیار است، دارد آماده تان می کند وارد عمل شوید. اگر بتوانید این آمادگی های فیزیولوژیک را در حد معقولی نگه دارید آن وقت می توانید سریع تر فکر کنید، و روان تر سخن بگویید و با تأکید بیشتری نسبت به شرایط عادی حرف بزنید.

واقعیت شماره 3:

بسیاری از سخنران های حرفه ای گفته اند: هیچ وقت نتوانسته اند ترس از صحنه را به کلی کنار بگذارند!
این ترس همیشه قبل از سخنرانی در آنها وجود دارد و در چند جمله ی اول آنها هم به گوش می رسد. این بهائی است که مردان و زنان می پردازند تا به جای تماشاگر مسابقه اسب سواری، سوارکار مسابقه باشند. سخنران هایی که ادعا می کنند مثل یخ خونسرد هستند، معمولاً حرفهایشان هم مثل یخ است.


واقعیت شماره 4:

علت اصلی ترس شما از صحبت کردن در جمع ساده است، شما به صحبت کردن در جمع عادت نکرده اید. "پروفسور رابینسون"در کتاب "مغز و ساختن"می نویسد: «ترس ناشی از جهل است و عدم اعتماد به نفس». برای بسیاری از مردم، سخن گفتن در جمع، کیفیت ناشناخته ای است و در نتیجه هیجان و ترس را به همراه می آورد. برای مبتدی ها، سخن گفتن در جمع مجموعه ای از موقعیت های عجیب و ناشناخته و بسیار سخت تر از یاد گرفتن بازی تنیس یا راندن ماشین است. برای اینکه موقعیت ترس آور را ساده و آسان کنید، راهش این است: تمرین کنید- تمرین کنید- تمرین کنید. شما هم مثل هزاران هزار افرادی که به این نتیجه رسیده اند درخواهید یافت، با ایراد چند سخنرانی موفق و کسب نتایج دلخواه، به جای ترس از صحبت کردن، از آن بسیار لذت خواهید برد.

2) به شیوه صحیحی آماده شوید.

الف: فقط سخنرانی که متن سخنرانی اش را از قبل تهیه کرده است قابل اعتماد است.
ب: هیچ وقت متن را کلمه به کلمه حفظ نکنید.
ج:نظرات خود را پیشاپیش منظم و مرتب کنید.
د: سخنرانی را با دوستانتان تمرین کنید.


الف- فقط آن سخنرانی که متن آن را از قبل تهیه کرده اید، قابل اعتماد است. اگر کسی بدون اسلحه و مهمات به میدان جنگ برود و یا هیچ سپر و زرهی برای خود بر ندارد، چگونه توقع دارد بتواند در مقابل هجوم دشمن مقاومت کند و پیروز شود.

اگر می خواهید اعتماد به نفس پیدا کنید باید کاری را که به شما به عنوان یک سخنران امنیت خاطر می دهد انجام دهید. "دانیل وبستر"همیشه طوری رفتار می کرد که انگار مقابل مخاطبان ایستاده است. هم لباس مناسب می پوشید و هم متن سخنرانی خود را آماده می کرد.

ب- هیچ وقت متن را کلمه به کلمه حفظ نکنید. خیلی از سخنران ها برای آنکه خطر جا انداختن مطلب را از خود دور کنند، در دام حفظ کردن می افتند. وقتی سخنران قربانی این خودکشی ذهنی شد ناامیدانه اتلاف وقت می کند و لطف و تأثیر سخنرانی را به کلی از بین می برد. کسی که متن سخنرانی هایش را حفظ می کند، وقت و انرژی خود را هدر می دهد و فاجعه به بار می آورد و احتمالاً موقعی که مقابل شنوندگان قرار می گیریم آن را از یاد خواهیم برد. حتی اگر فراموش هم نکنیم احتمالاً با شیوه ای مکانیکی صحبت خواهیم کرد ولی اگر حفظ نکرده باشیم سخنرانی مؤثر انسانی و سرزنده خواهید داشت. شاید بعضی نکات را فراموش کنید و کل متن را کامل نخوانید اما حداقل حال و هوای انسانی تری به خود می گیرید و حرف هایتان طبیعی تر از کار درمی آید.


ج- نظرات خود را پیشاپیش منظم و مرتب کنید.

در ذهن خود دنبال تجربه هایی به گردید که درباره ی زندگی به شما چیزی آموخته است و آن گاه افکار، عقاید و نظراتی را که از چاهِ چنین تجربه هایی بیرون کشیده اید با یکدیگر بیامیزید. آمادگی واقعی یعنی اینکه بر عناوین بحث خود اشراف داشته باشید و درباره آنها بیندیشید، تا کاملاً برای شما روشن شود و بسط پیدا کند. سپس، رئوس این عناوین را با چند کلمه یا جمله یادداشت کنید، و آنها به صورت جداگانه روی ورق های کاغذ بنویسید و بر آنها تمرکز کنید تا بتوانید آنها را به اساس آنچه در ذهن دارید، تنظیم کنید و موقع سخنرانی به آنها مراجعه نمایید و مطالب خود را بیان کنید.


د- موضوع سخنرانی خود را با دوستان تان مطرح کنید.

در اینجا روشی به شما پیشنهاد می شود که هم ساده است و هم مؤثر؛ نکته ای را که برای سخنرانی خود برگزیده اید، در گفتگوهای روزمره با دوستان و همکارانتان مطرح کنید. شاید آنها عقاید جدید و جالبی را بیان کنند که بکارتان بیاید.


3) از قبل ذهنتان را آماده ی موفق شدن کنید.

در هر فرصتی که برای صحبت پیش می آید، به تجربه ی موفق بیندیشید. برای رسیدن به این هدف سه راه وجود دارد:

الف : خود را در موضوع خود غرق کنید.
ب: حواس خود را از محرکات منفی که آشفته تان می کند دور نگه دارید.
ج: جرأت ابراز وجود داشته باشید.


الف- خود را در موضوع خود غرق کنید.

موضوعی را که انتخاب و بر اساس طرح ذهنی خود تنظیم و با دوستان تان تمرین کرده اید، هنوز کافی نیست. بلکه باید شش دانگ حواستان را روی موضوع انتخابی خود متمرکز کنید و با لحاظ همه جوانب موضوع و درک مفاهیم و معانی عمیق آن، بدانید که چگونه پیام خود را به مخاطبان خویش منتقل کنید تا آن را کاملا دریافت نمایند که سخن وسیله است و هدف دریافت شنوندگان است.

 
ب- حواس خود را از محرکات منفی که آشفته تان می کند دور نگه دارید.

این نگرانی که ممکن است سخنان شما دارای اشتباهات دستور زبانی باشد، جدی است اما نباید این نگرانی اعتماد به نفس شما را قبل از شروع سخنرانی از بین می برند. واقعاً مهم است که بعد از نگارش متن سخنرانی، آنرا ویرایش نمود، اما اگر در جریان سخنرانی نگرانی رعایت کلیه اصول دستور زبان باشید، اعتماد به نفس شما را مخدوش خواهد کرد.


ج- جرأت ابراز وجود داشته باشید.

گاهی سخنران به دلیل حضور غیر منتظره مخاطبان فرهیخته و دانشمند اغوا می شود که موضوع سخنرانی اش را عوض کند. این کار به کلی اعتماد به نفس شما را از بین می برد. به خودتان بقبولانید که خوب سخن می گویید و به خود به گویید که بیشتر از تک تک شنوندگان صلاحیت دارید که درباره ی این موضوع خاص سخن برانید و مشاهده خواهید نمود که این جرأت بخشی به میزان بالایی موجب ارتقای اعتماد به نفس شما خواهد شد.یادتان باشد که هیچ کس حق ندارد شما را تضعیف نماید حتی خودتان!

 4) با اعتماد به نفس عمل کنید.

قبل از شروع سخنرانی چند نفس عمیق بکشید. ذخیرة اکسیژن بیشتر باعث می شود که روحیه تان بهتر شود و شجاعت پیدا کنید. قامتتان را کاملاً صاف نگه دارید. توی چشمان شنوندگان مستقیم نگاه کنید و با اطمینان کافی سکان سخن را در دست بگیرید.

فصل سوم: راه سریع و آسان مؤثر صحبت کردن

مهم ترین قانون برای سریع و مؤثر صحبت کردن این است که شنونده ها و بیننده ها را وادار به صحبت و توجه آنها را جلب کنیم.

1)      درباره چیزی حرف بزنیم که از طریق دانش و مطالعه یا تجربه و تحقیق، صلاحیت سخن گفتن درباره آن را بدست آورده ایم.

2)     اشتباهی که اکثریت قریب به اتفاق سخنران ها در جلسات و گردهمایی ها مرتکب می شوند اینست که آنها تصمیم می گیرند درباره موضوعاتی حرف بزنند که شخصاً اطلاعی در مورد آن ندارند و یا اطلاعاتشان در آن مورد بسیار کم است و هیچ وقت هم توجه خاصی به آن مبذول نکرده اند.

3)    الف: به ما چیزی بگویید که زندگی تان یادتان داده است. درباره چیزهایی که زندگی به شما یاد داده است حرف بزنید و مطمئن باشید که شنونده ها مشتاق شنیدن خواهند بود.

ب: در پیش زمینه های ذهنی خودتان دنبال موضوع بگردید. موضوعاتی که در زندگی تجربه کرده اید و احساسات شما را تحت تأثیر قرار داده و بر زندگی شما تأثیر عمیقی نهاده است، برای مخاطبان جالب است و می تواند با پیش زمینه های ذهنی آنها ارتباط پیدا کند.


ج: سال های نخستین زندگی در دنیای بزرگ شدن. موضوعاتی که به خانواده و دوران کودکی و دوران مدرسه مربوط می شوند، توجه همه را طلب می کند، چون اغلب ما به تجربه های دیگران در عرض دوره ها و چگونگی غلبه بر مشکلات زندگی علاقه مند هستیم. اگر پس از گذشت سال ها هنوز هم ماجرایی در ذهن شما روشن و جالب باقی مانده است، مطمئن باشید که شنوندگان هم از شنیدن آن لذت خواهد برد.


د: بیان اولین تلاش ها برای پیشرفت. این موضوع زمینه ای است که توجه همه را به خود جلب می کند. در مورد عقب نشینی، آرزوها و پیروزی هایتان در عرصه های رقابت حرف بزنید. تصویری حقیقی از زندگی ارائه دهید و مطمئن باشید موضوع دلخواه را پیدا کرده اید.


ه: سرگرمی و تفریحات. این نوع موضوعات به انتخاب و ذوق و فراست فرد بستگی دارد و می تواند توجه شنونده را جلب می کند.


و: موضوعاتی که به دانش خاصی نیاز دارند. سال ها کار و تجربه در یک زمینه کاری از شما کارشناس ساخته است. مطمئن باشید که در صورت ارائه اطلاعات تازه و بدیع که بر پایه سال ها تجربه و مطالعه شما، کسب شده است، توجه احترام آمیز شنوندگان را جلب می کند.
ز: تجربه های غیر عادی: تجربه هایی که منحصر به فرد باشد مثل ملاقات با انسان های بزرگ و یا تجربیات تلخ و شیرین زندگی.



ح: سخن درباره اعتقادات. مراقب باشید که سخن گفتن در باب اعتقادات مردم بسیار مخاطره آفرین است. از مطالبی حرف بزنید که هم خودتان و هم کل مخاطبان شما به آن اعتقاد دارند. اگر درباره موضوعی کمتر از شنوندگان خود اطلاعات دارید، و یا می دانید که حتی یک نفر مخالف آن عقیده است، بهتر است درباره آن حرف نزنید. اما اگر موضوعی است که شما سال ها عمر خود را وقف مطالعه و تحقیق درباره آن کرده اید، می توانید سخنرانی کنید. اما باز هم احتیاط را از دست ندهید.



2) اطمینان پیدا کنید که موضوع برای خودتان هم جالب و هیجان انگیز است.
همه ی موضوعاتی که من و شما حق صحبت کردن درباره شان را به دست آورده ایم من و شما را هیجان زده نمی کند. اول باید دانست آیا صلاحیت بحث درباره موضوع انتخابی خود را دارید یا نه؟ اگر یک نفر از جایش بلند شود و با حرف های شما مخالفت کند، آیا توانایی و اشتیاق در دفاع از موضوع خود را دارید؟ اگر پاسخ مثبت است پس صلاحیت صحبت درباره آن موضوع را دارید. همیشه وجود خود را در متن سخنرانی تان قرار دهید. تنها راه ارزش گذاری روی یک موضوع آن است که از خود بپرسید آن موضوع چقدر برای شما ارزش دارد و جالب است.


3) مشتاق باشید که نظرات خود را با شنوندگان در میان بگذارید.

در هر سخنرانی سه عنصر اصلی وجود دارد:

1- سخنران،

2- سخن،

3- مخاطب.

موقعی که سخنران مطالبش را برای شنونده مشتاق بیان کند شرایط مطلوب سخنرانی پدید می آید. ممکن است که روی متن سخنرانی به حد کفایت کار شده باشد و گوینده هم در مورد آن مطلب خاص به حد کفایت هیجان داشته باشد اما تا عنصر سوم به شکل مناسب وارد عمل نشود، سخنرانی موفق معنی نخواهد یافت. گوینده باید این احساس را در شنونده خود ایجاد کند که برایش مطلب مهمی دارد. سخنران موفق کسی است که آرزو دارد شنونده همانی را احساس کند که او حس می کند، با نقطه نظرهای او موافق باشد و درست همان طور فکر کند که او می اندیشد و از تجربه هایی که او درباره شان سخن می گوید به اندازه ی خود او احساس شادمانی و آرامش کند. سخنران خوب، شنونده خود را مرکز توجه قرار می دهد و از خودمحوری پرهیز می کند. او می داند که شرط موفقیت و شکست سخنرانیش در دل و ذهن شنونده تعیین می شود و ارتباطی به او ندارد.


فصل چهارم: به دست آوردن حق سخن گفتن


این شایستگی4 مرحله دارد که برای جلب توجه شنونده گفته می شود. اگر هنگام آماده کردن متن سخنرانی به این 4 مرحله توجه کنید، مطمئن باشید که توجه شنوندگان خود را جلب می کنید:


1:موضوع خود را محدود بگیرید.

2:نیروی ذخیره را بیشتر کنید.
3:سخنرانی خود را با مثال و تصویر پر کنید.
4:از کلمات آشنا و صریحی که تصویر ایجاد می کنند استفاده کنید.


1- موضوع خود را محدود بگیرید.

همین که موضوعتان را انتخاب کردید، محدوده بحث و مطالعه ی خود را تعیین و دقیقاً آن چهارچوب را رعایت کنید. ابداً حیطه بحث را باز نکنید. در یک سخنرانی کوتاه مثلاً 5 دقیقه تنها کاری که از شما برمی آید این است که به یکی دو نکته اصلی توجه کنید و از تفصیل موضوع و پرداختن به موضوعات دیگر پرهیز کنید.


2- نیروی ذخیره را بیشتر کنید.

خیلی ساده تر است که سخن را در سطح هدایت کنیم و به عمق نپردازیم. محدوده موضوع را تعیین کنید و قدم بعدی آن است که از خود سؤالاتی بپرسید که درک شما را از موضوع عمیق تر کند و شما را آماده سازد تا درباره موضوعی که انتخاب کرده اید با قدرت هر چه تمام تر سخن بگویید. "جان گونتر"نویسنده پرفروش ترین کتاب های سال درباره نحوه آماده شدن برای نوشتن یک کتاب یا ایراد یک سخنرانی چنین می گفت: «همیشه سعی می کنم ده برابر چیزی که می خواهم بنویسم و بگویم، مطلب جمع کنم. این رقم گاهی به صد برابر هم می رسد.» همیشه آماده وضعیت اضطراری باشید. باید بتوانید در ظرف مدت کوتاهی نکات جدیدی پیدا کنید و سؤالات جدیدی مطرح کنید. ضمنا هر چه زودتر موضوعی را که می خواهید درباره آن حرف بزنید انتخاب کنید و این کار را به یکی دو روز مانده به روز سخنرانی به تأخیر نیندازید تا نیروهای ذخیره تان هدر نرود.

3- سخنرانی خود را با مثال و تصویر پر کنید.


الف:سخنرانی خود را انسانی کنید .
ب:از اسامی استفاده و صحبت های خود را شخصی کنید.
ج:دقیق باشید .
د:با استفاده از گفتگو سخنرانی خود را نمایشی کنید.
ه: با نشان دادن تصاویر مرتبط، سخنان خود را دیداری نمایید.

 

الف) سخنرانی خود را انسانی کنید.

تنها وقتی که یک شنونده دلش نمی خواهد حرف های کسی را درباره خودش بشنود، زمانی است که لحن او پرخاشگرانه و خودخواهانه است. شنوندگان بسیاری به داستان هایی که سخنران ها تعریف می کنند، علاقه مند هستند. این راه بهترین روش برای جلب توجه شنونده است. از آن غفلت نکنید.


ب) از اسامی استفاده و صحبت های خود را شخصی کنید.

موقعی که داستان دیگران را تعریف می کنید، اسامی آنها را بکار ببرید و اگر مصلحت می دانید هویت آنها فاش شود، از اسامی تخیلی استفاده کنید. چون در این صورت شما گنجینه پر ارزش از توجه و لطف انسانی نسبت به دیگران را در سخنرانی خود خواهید داشت.


ج) دقیق باشید.

سخنرانی خود را با ذکر جزئیات پر کنید. اما از بیان جزئیات فوق العاده زیاد خودداری کنید که بسیاری از مردم از شنیدن ریز مطالب و جزییات نامربوط کسل می شوند.


د) با استفاده از گفتگو سخنرانی خود را نمایشی کنید.

معمولا سخنرانی باید حالت کلاسیک خود را حفظ کند و به صورت گفتگو (دیالوگ) ارائه نشود. اما وقتی که می خواهید لطیفه ای بیان کنید و یا از دیگران نقل قول نمایید، چون سخنرانی حالت نمایشی می گیرد، توجه شنونده را جلب می کند. اگر سخنران هنر تقلید صدا هم داشته باشد و بتواند لحن گوینده اصلی را تقلید کند دیالوگ واقعی تر و زیباتر خواهد بود.


ه) با نشان دادن تصاویر مرتبط، سخنان خود را دیداری نمایید.

روان شناسان دریافته اند که بیش از هشتاد درصد دانش ما از طریق چشم کسب می شود. برای همین تلویزیون را به صورت مؤثرترین وسیلة ارتباط جمعی چه از نظر تبلیغات و چه از نظر سرگرمی درآورده است. سخنرانی هم مثل هر هنر بصری دیگری، با دیدن سروکار دارد. یکی از بهترین شیوه های غنی کردن یک سخنرانی آن است که آن را به شکل دیداری در آورید. چون به قول چینی های باستان، یک تصویر بهتر از هزار کلمه حرف می زند.


4- از کلمات آشنا و صریحی که تصویر ایجاد می کنند استفاده کنید.

با بیان کلمات، معنی را در ذهن مخاطبان خود مصور سازید. سخنرانهایی که گوش کردن به حرف های آنها آسان است، همان کسانی هستند که می تواند تصاویری مطالب خود را در ذهن ما مجسم کنند. اما سخنرانی که از نشانه های معمولی و مبهم استفاده می کند و از این هنر محروم است، شنونده را به چرت زدن می کشاند. ترسیم تصاویر برای سخنان گوناگون به راحتی آسان و قابل اجرا است. آنها را با سخنان خود و گفتگوهای روزمره خویش همراه کنید و ببینید که حرف هایتان تا چه میزان سرگرم کننده و مؤثرتر خواهد شد.



فصل پنجم: به سخنرانی خود جان ببخشید
شاداب بودن، اشتیاق داشتن و خود را پر انرژی و مثبت نشان دادن قابلیت هایی است که یک سخنران موفق باید در خود جمع کند.
1:موضوعاتی را انتخاب کنید که به آنها شوق دارید.
2: موقعی که درباره ی موضوعی صحبت می کنید احساس خود را درباره ی آن کاملا برای شنونده بیان کنید.

3:با صداقت عمل کنید.


1:موضوعاتی را انتخاب کنید که به آنها شوق دارید.

باید به موضوعی که انتخاب می کنید، عمیقاً علاقه مند باشید. اگر از نظر عاطفی درگیر موضوعی که می خواهید درباره اش حرف بزنید نباشید، نباید انتظار داشته باشید که شنونده شما پیامتان را باور کند. اما اگر موضوعی را انتخاب می کنید که به خاطر تجربه طولانی در آن زمینه، برایتان هیجان انگیز باشد، کم ترین مشکلی در ایراد سخنرانی هیجان انگیز نخواهید داشت. تجربه ثابت کرده است اگر سخنران به موضوعی که درباره اش حرف می زند مشتاقانه اعتقاد داشته باشد و آن را با اعتماد و صمیمیت بگوید، شنوندگان را قانع خواهد کرد. حال اگر می خواهید بدانید آیا موضوعی که انتخاب کرده اید برای شنوندگان هم جالب هست یا نه. برای حصول اطمینان فقط یک راه وجود دارد. آتش اشتیاق نسبت به آن موضوع را در دل خود برفروزید و مطمئن باشید در جلب و حفظ توجه شنوندگان کم ترین مشکلی پیدا نخواهید کرد. این واقعیتی است که نمی توان انکار کرد. پس درباره چیزهایی حرف بزنید که خودتان متقاعد شده اید. لابد می پرسید چگونه اشتیاق پیدا کنیم. حتماً درباره جنبه هایی از زندگی خود  اعتقادات محکمی دارید. بنابراین لازم نیست خیلی دنبال موضوع بگردید. چون این موضوعات عموما در ذهن خودآگاه شما وجود دارد و شما همیشه درباره شان فکر می کنید. به علاوه، هر چه بیش تر درباره مطلبی که فکر می کنید خوب است، چیز یاد بگیرید، مشتاق تر و هیجان زده تر خواهید شد.


2: موقعی که درباره موضوعی صحبت می کنید، احساس خود را دربارة آن کاملاً برای شنونده بیان کنید.

هر چه منظره ای را که توصیف می کنید یا احساساتی را که داشته اید دقیق تر بیان کنید، بهتر می توانید ذهنیت خود را برای شنونده خود روشن کنید و موقعی که در حضور جمع سخن می گویید، به همان میزان که از خود هیجان نشان می دهید، در شنونده خود هم ایجاد هیجان می کنید. هنگام سخنرانی، احساسات صادقانه و صمیمانه خود را پس نزنید و روی اشتیاق سرشار خود سرپوش نگذارید. به شنوندگان خود نشان بدهید که چقدر برای حرف زدن درباره موضوع انتخابی خود شوق دارید و ببینید که چطور توجه آنها را به حرف های خود جلب می کنید. آنگونه حرف نزید که انگار مجبورتان کرده اند. ضمنا درست قبل از آن که به سخن آغازید، نفس عمیقی بکشید. از میز و صندلی یا تریبون فاصله بگیرید و به آن نچسبید. سر و چانه تان را بالا نگه دارید. قرار است شما چیز با ارزشی به شنوندگان تان بگوئید و هر حرکت و ژست شما باید این موضوع را واضح و بی تردید به آن ها منتقل کند. یادتان باشد از زمانی که پای روی صحنه می گذارید، مدیریت سالن با شما است، زمام همه چیز را در دست بگیرید. به گونه ای پر انرژی سخن بگویید که بدون بلندگو هم صدای شما به آخر سالن هم برسد. جالب آنکه وقتی صدا پر انرژی است، صاحب صدا را هم تقویت می کند و وقتی که حرکاتی متناسب با سخنرانی خود انجام می دهید، این حرکات کمکتان خواهد کرد که اشتیاقتان افزون تر برانگیخته شود.


3: با صداقت عمل کنید.

موقعی که با مخاطبان خود حرف می زنید، صادق و راستگو باشید. مردم از شنیدن سخنان بی پایه استقبال نمی کنند و در کوتاه مدت، همه از سخنان شما رویگردان خواهند شد. مهم است بدانید که صداقت معیار اعتبار است و اعتبار یک سخنران به تدریج ساخته می شود و در چند ثانیه نابود می گردد.

 
فصل ششم: کسب مهارت های اساسی


ارتباط موفق زمانی به وجود می آید که گوینده بتواند کاری کند که شنوندگان، خود را بخشی از سخنرانی او بدانند و با آن احساس نزدیکی کنند.


1:درباره ی علایق شنوندگان خود سخن بگویید.
2:صمیمانه و صادقانه قدر دانی کنید .
3:با شنونده همدل شوید.
4:شنونده را در صحبت های خود شریک قرار دهید.
5:خود را هم ردیف با شنونده قرار دهید.

1: درباره علایق شنوندگان خود سخن بگویید.

دانش شما درباره موضوع سخنرانی می تواند به شنونده ها کمک کند تا مسائل خود را حل کنند و به اهداف خود برسند. پس به آن ها نشان دهید که واقعاً علاقمند به این موضوع سخنرانی بوده اید و آن ها حواسشان را جمع شما می کنند. اگر بار دیگر که می خواهید برای عده ای صحبت کنید حتما سخنرانی خود را با علائق و مسائل آن ها درآمیزید و به حرف های خود حال و هوای تصویری بدهید. سخنران هایی که موفق به این کار نمی شوند خود را با شنونده ای روبرو می بینند که مدام سر جایش تکان می خورد، از کسالت خمیازه می کشد و مدام به ساعتش و به در خروجی نگاه می کند.


2: صمیمانه و صادقانه قدردانی کنید.

شنوندگان مجموعه ای از افراد هستند و مثل افراد هم عکس العمل نشان می دهند. رک و صریح از یک شنونده ایراد بگیرید تا ببینید که چطور از شما بیزار می شود. اما بر عکس از کاری که کرده است و ارزش تحسین را دارد، صمیمانه و صادقانه قدردانی کنید تا ببینید که چطور گذرنامه ورود به دل او را پیدا می کنید. جملاتی توخالی نظیر این تیزهوش ترین شنونده ای است که در عمرم با او حرف زده ام، به عنوان یک تملق نابجا، نفرت اغلب شنوندگان را برمی انگیزد. یک اظهارنظر ریاکارانه ممکن است گاهی یک نفر را تحمیق کند ولی هیچ وقت یک شنونده را نمی تواند گول بزند. عباراتی مثل «این شنونده فوق العاده تیزهوش است»، «خوشحالم که اینجا هستم چون تک تک شما را صمیمانه دوست دارم»، واقعاً جملات ریاکارانه و بدی هستند و هرگز از آنها استفاده نکنی. اگر نمی توانید صمیمانه قدردانی کنید، اصلاً قدردانی خود را نشان ندهید.


3: با شنونده همدل شوید.

در اولین جملاتی که می گویید، با گروهی که مخاطب شما هستند، ارتباط مستقیم برقرار کنید. اگر مایلید که از شما سؤال کنند در همان ابتدای سخنرانی، این نکته را خاطرنشان سازید. روش دیگر راه های ارتباطی، استفاده از نام شنوندگان است. اگر می خواهید از اسامی حاضران در سخنرانی خود استفاده کنید و این نام ها را قبلاً با کنجکاوی برای همان جلسه خاص پرسیده اید اطمینان حاصل کنید که آنها را درست یاد گرفته اید و درست به کار می برید. در این کار افراط نکنید و حد تعادل را نگه دارید. شیوه ی دیگر جلب توجه شنوندگان این است که به جای ضمیر «آنها» از ضمیر «شما» استفاده کنید.


4: شنونده را در صحبت های خود شریک قرار دهید.

شما می توانید با کمی نمایش، شنونده خود را به تک تک کلماتی که می گوئید علاقمند سازید. هنگامی که شما شنونده ای را انتخاب می کنید تا به شما در اجرای نمایش کمک کند و یا گفتگوی شما را به اصطلاح (دراماتیزه) کند، مطمئن شوید که توجه همه شنوندگان را جلب کرده اید. هنگامی که برخی از مخاطبان توسط سخنران وارد بازی می شوند همه توجهشان به آنها جلب می شود. اگر به قول اغلب سخنران ها بین مردی که روی صحنه ایستاده و مردمی که روبروی او نشسته اند دیواری کشیده شده باشد، مشارکت شنونده در اجرای سخنرانی، این دیوار را فرو خواهد ریخت.

 
5: خود را هم ردیف با شنونده قرار دهید.

در رابطه بین سخنران و شنونده هیچ چیز جای صمیمیت را نمی گیرد یک شنونده خیلی زود می فهمد که ذهنیت سخنران نسبت به او و جمعی که می خواهد برای آنها صحبت کند چیست و یکی از بهترین راه ها برای اینکه سخنران بتواند خود را پیش شنونده عزیز کند این است که خودش را در سطح شنونده و هم ردیف با او قرار دهد. کوچک ترین لاف در سخنرانی کشنده است. اما نمایش تواضع، اعتماد و خیرخواهی به همراه می آورد.


فصل هفتم: سخنرانی برای ترغیب به انجام کاری


هدف ما از سخنرانی این است که هر نطقی، بدون در نظر گرفتن این که آیا سخنران این را تشخیص بدهد یا ندهد، یکی از این اهداف را در نظر دارد:

1- ترغیب یا تهییج شنونده به انجام کاری،
2- اطلاع رسانی،
3- تحت تأثیر قرار دادن یا متقاعد کردن،
4- سرگرم کردن.

بسیاری از سخنران ها نمی توانند منظور خود را با نیات شنوندگانی که گرد هم جمع آمده اند همسو کنند و به همین دلیل هم راه به جایی نمی برند و مأیوس می شوند. باید موضوع سخنرانی خود را متناسب با شنوندگان و موقعیت و زمان انتخاب کنید. اولین کار ترغیب شنونده به عمل است.


سخنران ها طاقت ندارند برای مدتی طولانی، مقدمه ای مفصل را توضیح بدهند. شنونده ها هم آدم هایی هستند که گرفتار هستند و دلشان می خواهد که سخنران صریح و روشن حرف بزند. آنها عادت کرده اند آگهی های خیابانی را موقع رانندگی ببینند که با کوتاه ترین، روشن ترین و قوی ترین عبارات، پیام خود را منتقل می کنند و همین تعامل را هم با تلویزیون و مجلات دارند. در این پیام ها روی هر کلمه فکر شده است و حتی یک حرف را هم هدر نمی دهند. با انتقال حس احترام و افتخار به مخاطبان، به سرعت بروید سر اصل مطلب، زیبا و گوشنواز، مفید و مختصر سخن را آغاز نمایید و توجه شنوندگان را جلب و آنان را روی نکته اصلی پیام خود متمرکز کنید.

یادتان باشد که سخنرانی خود را با جملاتی نظیر "وقت نداشتم این سخنرانی را خیلی خوب آماده کنم"رئیس جلسه از من می خواستند درباره این موضوع صحبت کنم و من نمی دانم چرا مرا انتخاب کرده اند"و یا "قصد تصدیع نداشتم، تکلیف شد"شروع نکنید. شنوندگان علاقه ای به شنیدن عذر و بهانه های شما اعم از واقعی یا تصنعی ندارند. آنها از شما سخن مناسب و متناسب، بدیع و کاربردی می خواهند.


فصل هشتم: همان طوری حرف بزنید که مخاطب متقاعد شود.


هر جا و هر زمانی که می شود تصور کرد، کسب واکنش مطلوب مخاطب، هدف دلخواه هر سخنران حرفه ای است.


1: لایق اعتماد باشید تا آن را به دست اورید.
2:طوری حرف بزنید که جواب بله بگیرید.
3: با شوقی قابل انتقال حرف بزنید .
4:به تماشا گران خود احترام وعلاقه نشان بدهید.
5:با روش دوستانه شروع کنید.


1: لایق اعتماد باشید تا آن را بدست آورید.

زمانی که قصد سخنران متقاعد کردن دیگران است، ضرورت دارد که عقاید خود را با شعله درونی صداقت گرم کند و قبل از آنکه دیگران را متقاعد کند اول باید خود را متقاعد کند.

2: طوری حرف بزنید که جواب بله بگیرید.

در تمام مدت سخنرانی بدانید که ذهن مخاطب شما هم آماده پاسخ مثبت است، مگر اندیشه دیگری متعارض با آن قرار بگیرد. ظاهراً انسان ها تصور می کنند با مخالفت خوانی و مخالفت گویی مهم جلوه می کنند. سخنرانی که با مخاطبش مشاجره می کند فقط مخالفت او را برمی انگیزد و وی را در موضع دفاعی قرار می دهد و کاری کند که او اگر هم قبلاً خواسته است تغییر فکر دهد، دیگر تمایلی به این کار نداشته باشد. اما در هر تضاد عقیده ای هر چقدر هم گسترده و تلخ باشد همیشه زمینه های توافق وجود دارند که سخنران می تواند همه را به بحث درباره آنها فرا خواند.


3: با شوقی قابل انتقال حرف بزنید.

هنگامی که سخنران، اعتقادات خود را با احساس و شوقی قابل انتقال بیان می کند احتمال بروز عقاید مخالف در ذهن شنونده بسیار کمتر می کند، چون اشتیاق واقعاً عقاید منفی و مخالف را پس می زند. هنگامی که قصد شما متقاعد کردن دیگران است، یادتان باشد برانگیختن احساسات بسیار با ارزش تر از برانگیختن تفکر است. احساسات قدرتمندتر از عقاید خشک و جدی هستند. برای برانگیختن احساسات یک فرد، باید کاملاً صمیمی بود.

4: به تماشاگران خود احترام و علاقه نشان بدهید.

دکتر "نورمن وینسنت پیل"در نطقی که خطاب به کمدین های حرفه ای ایراد کرد گفت: «شخصیت بشر طالب عشق